قسمت هفتم |
بی شک الفست احد، ازو جوی مدد
|
|
وز شخص احد به ظاهر آمد احمد
|
در ارض محمد شد و محمود آمد
|
|
اذ قال الله: قل هو الله احد
|
* * * |
جانا من و تو نمونهی پرگاریم
|
|
سر گر چه دو کردهایم یک تن داریم
|
بر نقطه روانیم کنون چون پرگار
|
|
در آخر کار سر بهم باز آریم
|
* * * |
در درویشی هیچ کم و بیش مدان
|
|
یک موی تو در تصرف خویش مدان
|
و آنرا که بود روی به دنیا و به دین
|
|
در دوزخ یا بهشت درویش مدان
|
* * * |
از هر چه نه از بهر تو کردم توبه
|
|
ور بی تو غمی خوردم از آن غم توبه
|
و آن نیز که بعد ازین برای تو کنم
|
|
گر بهتر از آن توان از آن هم توبه
|
| |
![Print](https://aaahoo.com/images/Act/print.gif) |
![aaahoo](http://aaahoo.com/images/logo/aaahooweb2F.gif) | |