مرادم ار چه نخواهد روا شدن ز شما |
مرادم ار چه نخواهد روا شدن ز شما
|
|
به فال نیک ندارم جدا شدن ز شما
|
مگر اجل برهاند مرا ز عشق، ارنه
|
|
به زندگی نتوانم رها شدن ز شما
|
اگر ز خوی شما داشتی خبر دل من
|
|
عجب نداشتمی بیوفا شدن ز شما
|
ازین صفت که بییگانگی همی کوشید
|
|
کرا بود طمع آشنا شدن ز شما؟
|
دلم بدین صفت ار پایمال غصه شود
|
|
گریختن زمن و در قفا شدن ز شما
|
غم شما گر ازین سان کشد گریبانم
|
|
چه پیرهن که بخواهد قبا شدن ز شما
|
به اوحدی طمع پارسا شدن میکنید
|
|
که بعد ازین نتوان پارسا شدن ز شما
|
| |
|
| |