باد سهند بین که : برین مرغزارها |
باد سهند بین که : برین مرغزارها
|
|
چون میکند ز نرگس و لاله نگارها؟
|
در باغ رو، که دست بهار از سر درخت
|
|
بر فرقت از شکوفه بریزد نثارها
|
ساقی، میان ببند که هنگام عشرتست
|
|
می در پیالها کن و گل در کنارها
|
نتوان شکایت ستم روزگار کرد
|
|
گر من درین حدیث کنم روزگارها
|
وقتی من اختیار دلی داشتم به دست
|
|
عشق آمد و ز دست ببرد اختیار ها
|
گر بر دل تو هست غباری ز داغ غم
|
|
بنشین، که جام می بنشاند غبارها
|
تا این بهار نامه بود، هیچ مجلسی
|
|
بییاد اوحدی نبود در بهارها
|
| |
|
| |