امروز چون گذشتی برما؟ عجب، عجب! |
امروز چون گذشتی برما؟ عجب، عجب!
|
|
ماه نوی که گشتی پیدا، عجب، عجب!
|
خوبت رخست و زیبا، بنشین، نکو، نکو
|
|
شاد آمدی و خرم، فرما، عجب، عجب!
|
بخت من و من آسان با تو؟ بیا، بیا
|
|
خوی تو و تو ساکن باما، عجب، عجب!
|
چونت ز دل برآمد، جانا که بیرقیب
|
|
بر من گذار کردی تنها؟ عجب، عجب!
|
دری و دور گشته ز دریای چشم ما
|
|
ای در باز گشته ز دریا، عجب، عجب
|
آگاه چون نکردی ما را ز آمدن
|
|
ناگاه چون فتادی اینجا؟ عجب، عجب!
|
زینهاست کاوحدی به تو دادست دل چنین
|
|
زان دل چگونه آمد اینها؟ عجب، عجب!
|
| |
|
| |