باز مخمورم، کجا شد ساقی؟ آن ساغر کجاست؟ |
باز مخمورم، کجا شد ساقی؟ آن ساغر کجاست؟
|
|
تشنگان عشق را آن آب چون آذر کجاست؟
|
همچو چشم خویش ساقی مست میدارد مرا
|
|
ما کجاییم، ای مسلمانان، و آن کافر کجاست؟
|
آن چنان خواهم درین مجلس ز مستی خویش را
|
|
کز خرابی باز نشناسم که: راه در کجاست؟
|
خلق میگویند: زهد و عشق با هم راست نیست
|
|
ما به ترک زهد گفتیم، این حکایت بر کجاست؟
|
ای که گفتی: از سر و سامان بیندیش و منوش
|
|
باده، بادست این سخن، سامان چه باشد؟ سر کجاست؟
|
محتسب بر گاو مستان را فضیحت میکند
|
|
ما به مستی خود فضیحت گشتهایم، آن خر کجاست؟
|
این مسلم، اوحدی، گر باده گفتی: شد حرام
|
|
این که روی خوب دیدن شد حرام اندر کجاست؟
|
| |
|
| |