عالمی را دشمنی با من ز بهر روی تست |
عالمی را دشمنی با من ز بهر روی تست
|
|
لیکن از دشمن نمیترسم، که میلم سوی تست
|
چارهی دل در فراقت جز جگر خوردن نبود
|
|
وین جگر خوردن که میبینم هم از پهلوی تست
|
سال عمرم بر مهی شد صرف و آن مه عارضت
|
|
روز عیشم بر شبی شد خرج و آن شب موی تست
|
بر نمیدارم ز زانو سر به حق دوستی
|
|
تا نگه کردم سر زلفت که بر زانوی تست
|
گفتهای: مشکل برآید کام ازین طالع ترا
|
|
مشکلی در طالع من نیست، مشکل خوی تست
|
بر دل بیچارگان امروز هر زخمی که هست
|
|
زان کمان سخت میآید که بر بازوی تست
|
عالمی در گفت و گوی اوحدی زان رفتهاند
|
|
کو شب و روز اندرین عالم به گفت و گوی تست
|
| |
|
| |