چاره سگالیدنم فایدهای چون نکرد |
چاره سگالیدنم فایدهای چون نکرد
|
|
آتش هجران تو جز جگرم خون نکرد
|
نیست کسی در جهان کش چو من شیفته
|
|
زلف چو مفتول تو عاشق و مفتون نکرد
|
سر و چمن، گر چه هست تازه، ولی همچو تو
|
|
نکتهی شیرین نگفت، شیوهی موزون نکرد
|
درد نهان مرا هیچ علاجی نبود
|
|
عقرب زلف ترا هیچ کس افسون نکرد
|
زخم که من میخورم، سینهی رامین نخورد
|
|
گریه که من میکنم، دیدهی مجنون نکرد
|
عاشق صادق کسیست کو سخن و سر تو
|
|
تنزد و باکس نگفت، خون شد و بیرون نکرد
|
روز نشد هیچ شب کاوحدی از هجر تو
|
|
نعره دگر سان نداشت، ناله دگرگون نکرد
|
| |
|
| |