مستیم و مستی ما از جام عشق باشد |
مستیم و مستی ما از جام عشق باشد
|
|
وین نام اگر بر آریم، از نام عشق باشد
|
خوابی دگر ببینیم هر شب هلاک خود را
|
|
وین شیوه دلنوازی پیغام عشق باشد
|
بیدرد عشق منشین، کندر چنین بیابان
|
|
آن کس رود به منزل کش کام عشق باشد
|
درمان دل نخواهم، تا درد مهر هستم
|
|
صبح خرد نجویم، تا شام عشق باشد
|
نشکفت اگر ز عشقش لاغر شویم و خسته
|
|
کین شیوه لاغریها در یام عشق باشد
|
بیش از اجل نبیند روی خلاص و رستن
|
|
در گردنی، که بندی از دام عشق باشد
|
روزی که کشته گردم بر آستانهی او
|
|
تاریخ بهترینم ایام عشق باشد
|
مشنو که: باز داند سر نیازمندان
|
|
الا کسی که پایش در دام عشق باشد
|
از چشم اوحدی من خفتن طمع ندارم
|
|
تا پاسبان زاری بر بام عشق باشد
|
| |
|
| |