موسم گل دو سه روزست ،به سر خواهد شد |
موسم گل دو سه روزست ،به سر خواهد شد
|
|
می درآید، که گل زرد به در خواهد شد
|
چون فلک روی زمین از سمن و سوسن و گل
|
|
همه پر زهره و برجیس و قمر خواهد شد
|
غنچه چون با لب خشک آمده بود از اول
|
|
غالب آنست که با دیدهیتر خواهد شد
|
غصه چون دست برآرد تو به می دست گرای
|
|
که چو سرمست شوی غصه به سر خواهد شد
|
دیگر از بهر جهان حال دگر گونه مکن
|
|
که جهان دیگر و این حال دگر خواهد شد
|
مدعی، تا دل ما عشق نورزد پس ازین
|
|
گو: مده پند که این رنج بتر خواهد شد
|
تیر عشق از چپ و از راست روانست هنوز
|
|
گو: بنه تن به هلاک، آنکه سپر خواهد شد
|
اوحدی، نام طلب کن تو، که این قالب و قلب
|
|
وقت آنست که بیعین و اثر خواهد شد
|
رندی و عاشقی، از خلق چه پوشانی حال؟
|
|
که جهان را هم ازین حال خبر خواهد شد
|
| |
|
| |