غیر ازو هر چه هست بازی بود |
غیر ازو هر چه هست بازی بود
|
|
ما و من قصهی مجازی بود
|
زود بگذر، که اصل ذات یکیست
|
|
وین صفتها بهانهسازی بود
|
تو ز دستش بدادهای، ورنه
|
|
دوست در عین دلنوازی بود
|
نفس کافر ترا ازو ببرید
|
|
هر که او نفس کشت غازی بود
|
عشق خود با تو فاش میگوید
|
|
که: بما اول او نیازی بود
|
حدث از تست ورنه پیش از تو
|
|
همه روی زمین نمازی بود
|
اوحدی، گر شناختی خاموش!
|
|
کین حدیث از زباندرازی بود
|
| |
|
| |