نالهی بلبل شوریده به جایی برسید |
نالهی بلبل شوریده به جایی برسید
|
|
گل به باغ آمد و دردش به دوایی برسید
|
عمر بلبل چو وفا کرد به دوری بنمرد
|
|
تا ز پیوستن گل بوی وفایی برسید
|
گل چه پیراهن زر دوخته بر داد بباد؟
|
|
کز میان غنچهی مسکین به قبایی برسید
|
هر که بر بوی گل و نالهی بلبل سحری
|
|
در چمن رفت، به برگی و نوایی برسید
|
طالب گل ز چمن پای مکن، گو: کوتاه
|
|
که به دستش ز سر خار جفایی برسید
|
پی همراهی این قافله بودم عمری
|
|
تا به گوش دلم آواز درایی برسید
|
قصهی مور پریشان به سلیمان گفتند
|
|
اثر نعمت سلطان به گدایی برسید
|
آفتابی ز سر منظره بنمود جمال
|
|
ذرهای در هوس او به هوایی برسید
|
اوحدی دست به وصلش نرسانید آسان
|
|
درد سر برد و به خاک کف پایی برسید
|
| |
|
| |