پستهی آن ماه مروارید گوش |
پستهی آن ماه مروارید گوش
|
|
چون بخندد بشکند بازار نوش
|
صورت او مایهی لطفست و ناز
|
|
پیکر او سایهی عقلست و هوش
|
نرگس جادو فریبش سحر پاش
|
|
سنبل هاروت بندش لاله پوش
|
چون مگس برسر نهد هر لحظه دست
|
|
از لب چون لعل او شکر فروش
|
در غم او باز دیگ سینه را
|
|
آتشی کردم، که ننشیند ز جوش
|
خاطر ما کی خراشیدی چنین؟
|
|
گر به گوش او رسیدی این خروش
|
دوش آب دیده از سر میگذشت
|
|
در غم آن زلفهای تا به دوش
|
اوحدی، تا کی کشی بار غمش؟
|
|
از کشش چون نیست سودی، پس مکوش
|
گر به قولت گوش میدارد، بنال
|
|
ور سخن در وی نمیگیرد، خموش
|
| |
|
| |