زاهدان را گذاشتیم به جنگ |
زاهدان را گذاشتیم به جنگ
|
|
ما و جام شراب و نغمهی چنگ
|
نه پی مال میرویم و نه جاه
|
|
نی غم می خوریم و نه ننگ
|
نه به اقرار دوستان شادیم
|
|
نه به انکار دشمنان دلتنگ
|
نه به شاهیم طامع و نه به میر
|
|
نه به بویم غره و نه برنگ
|
سر مظلوم و آرمان در پیش
|
|
تیغ ظالم شکارشان در چنگ
|
کرده از ما کسان به کیسه شکر
|
|
خورده از ما خسان، به کاسه شرنگ
|
آنکه ما را نمیهلد در شهر
|
|
سر، بهل تا همی زند بر سنگ
|
ننیوشیم پند زاهد خشک
|
|
جان دهیم از برای شاهد شنگ
|
نه به مال کسی بریم آشوب
|
|
نه به خون کسی کنیم آهنگ
|
نه به آیین ما کسی را راه
|
|
نه بر ایینهی کس از ما زنگ
|
بر سریر سخن نشسته به کام
|
|
اوحدی فر و اوحدی فرهنگ
|
| |
|
| |