اگر آن یار سیه چرده ببیند رخ زردم |
اگر آن یار سیه چرده ببیند رخ زردم
|
|
هم به نوعی که تواند بکند چارهی دردم
|
پیش ازینم دل دیوانه بده جای گرو بود
|
|
این زمان دل به یکی دادم و ترک همه کردم
|
شرم دارم ز سگان درو سکان محلت
|
|
بر سر کوچهی او روز و شب از بس که بگردم
|
آ ستین گر چه به خون ریختنم باز نوردد
|
|
تا اجل در نرسد دامن ازو در ننوردم
|
خاک کوی توام، ای یار و پس از مرگ به زاری
|
|
هم به کوی تو برد باد محبت همه گردم
|
همه عالم به جمالت نگرانند وز غیرت
|
|
من آشفته کنون با همه عالم به نبردم
|
اوحدی را بر خود راه ده، ای فرد به خوبی
|
|
تا تفاخر کند اندر همه آفاق که: فردم
|
| |
|
| |