چشم جان بر اثرت میدارم |
چشم جان بر اثرت میدارم
|
|
گوش دل بر خبرت میدارم
|
میکنم جای تو در جان، گر چه
|
|
گفتی: از دل بدرت میدارم
|
همچو خاکم بدر افگندی و من
|
|
روی بر خاک درت میدارم
|
دوش گفتی که: نداری سر من
|
|
به سر تو که سرت میدارم
|
به جفا خونم ازین بیش مریز
|
|
که به خون جگرت میدارم
|
دل ترا دوستتر از جان دارد
|
|
من از آن دوستترت میدارم
|
سپری شد دلم، از بس که درو
|
|
ناوک دل سپرت میدارم
|
در تو بستم چو کمر دل، گفتی
|
|
کز میان زودترت میدارم
|
اوحدی وار در آیینهی دل
|
|
همچو نقش حجرت میدارم
|
| |
|
| |