عیب من نیست که: در عشق تو تیمار کشم |
عیب من نیست که: در عشق تو تیمار کشم
|
|
بار بر گردن من چون تو نهی بار کشم
|
بر سر خاک درت گر بودم راه شبی
|
|
سرمهوارش همه در دیدهی بیدار کشم
|
دلم آن نیست که من بعد به کاری آید
|
|
مگرش من به تمنای تو در کار کشم
|
به دهان تو، که از وی شکر اندر تنگست
|
|
اگرم دست دهد قند به خروار کشم
|
هر که گل چیند از خار نباید نالید
|
|
من که دل بر تو نهم جور به ناچار کشم
|
با سر زلف تو خود دست درازی نه رواست
|
|
به ازآن نیست که پای بمقدار کشم؟
|
اوحدی، قصهی بیگانه بر یار برند
|
|
من به پیش که بر جور که از یار کشم؟
|
| |
![Print](https://aaahoo.com/images/Act/print.gif) |
![aaahoo](http://aaahoo.com/images/logo/aaahooweb2F.gif) | |