زلف تو اگر به تاب میبینم |
زلف تو اگر به تاب میبینم
|
|
دل ز آتش غم کباب میبینم
|
این جور، که بر دلم پسندیدی
|
|
ظلمیست که بر خراب میبینم
|
در دیدهیخود خیال رخسارت
|
|
چون عکس قمر در آب میبینم
|
این شیوهی چشمهای بیخوابت
|
|
گویی که: مگر به خواب میبینم
|
روی تو کشد مرا و این معنی
|
|
از دور چو آفتاب میبینم
|
هجر تو و مرگ اوحدی را من
|
|
«من ذلک» یک حساب میبینم
|
هر چیز که آن خطاست در عالم
|
|
چون از تو بود، صواب میبینم
|
| |
|
| |