آن پرده برانداز، که ما نور پرستیم |
آن پرده برانداز، که ما نور پرستیم
|
|
مستور چرایی؟ چو نه مستورپرستیم
|
غیری اگر آن روی به دوری بپرستید
|
|
ما صبر نداریم که از دور پرستیم
|
خلق از هوس حور طلب گار بهشتند
|
|
وانگاه بهشتی تو، که ما حور پرستیم
|
ما را غرض از دیدن خوبان صفت تست
|
|
گر بهر تجلی بود، ار طور پرستیم
|
روشن به چراغی شده هر خانه که بینی
|
|
ما نور تو بینیم و همان نور پرستیم
|
زان خرمگسان دور، که ما نوش لبت را
|
|
زنار فرو بسته چو زنبور پرستیم
|
کوته نظران روی به گلزار نهادند
|
|
ماییم که آن نرگس مخمور پرستیم
|
با هجر تو ممکن نشد اندیشهی شادی
|
|
کین ماتم از آن نیست که ما سور پرستیم
|
اصحاب ضلال از بت و از خشت چه بینند؟
|
|
در صدر نشین، تا بت مشهور پرستیم
|
گر کفر بود کشتن نفسی، به حقیقت
|
|
ما نفس کشان کافر کافور پرستیم
|
امروز که گشت اوحدی از هجر تو رنجور
|
|
بیرون نتوان رفت، که رنجور پرستیم
|
| |
|
| |