دل به تو دادیم و شکستی، برو |
دل به تو دادیم و شکستی، برو
|
|
سینهی ما را چو بخستی ، برو
|
داد دل از پیش تو میخواستم
|
|
چون بت بیداد پرستی، برو
|
باز ز سر عربده داری و جنگ
|
|
هیچ نگویم که: تو مستی، برو
|
نیستی از همچو منی در جهان
|
|
سهل بود، چون که تو هستی، برو
|
آمده بودم که نشینی دمی
|
|
چون ز تکبر ننشستی، برو
|
گم شده بودم که: بجویی مرا
|
|
چونکه نجستی و بخستی، برو
|
اوحدی شیفته در دام تست
|
|
گر تو ازین دام بجستی، برو
|
| |
|
| |