عاشقان درد کش را دردی میخانه ده |
عاشقان درد کش را دردی میخانه ده
|
|
از قدح کاری نیاید، بعد ازین پیمانه ده
|
جان ما بر باد خواهد رفت، ساقی، یکزمان
|
|
بادهای گر میدهی، بر یاد آن جانانه ده
|
هر حریفی را به قدر حال او تیمار کن
|
|
طوطیان را شکر آر و ماکیان را دانه ده
|
چون شود خوابت گران دست سبک روحی بگیر
|
|
و آن دگرها را سبکتر سر به سوی خانه ده
|
آن سر زلف چو زنجیر، ار چه کاری مشکلست
|
|
یک زمان در دست این آشفتهی دیوانه ده
|
ای که منکر میشوی سوز دل ریش مرا
|
|
پرتو آن شمع بین و ترک این پروانه ده
|
کنج این ویرانه بیگنجی نباشد اوحدی
|
|
مست گشتی، خیز و آوازی درین ویرانه ده
|
| |
|
| |