دانهای بر روی دام انداختی |
دانهای بر روی دام انداختی
|
|
مرغ آدم را ز بام انداختی
|
تا شود سجاده و تسبیح رد
|
|
جرعهای در کاس و جام انداختی
|
هر کرا خون خواستی کردن حلال
|
|
خرقهی او بر حرام انداختی
|
چون سزای سوختن دیدی مرا
|
|
در چنین سودای خام انداختی
|
بیدلان را چون ندیدی مرد وصل
|
|
در کف پیک و پیام انداختی
|
یک سخن ناگفته، ما را چون سخن
|
|
در زبان خاص و عام انداختی
|
دیگران را بار دادی چون کلیم
|
|
اوحدی را در کلام انداختی
|
| |
|
| |