بر خستهای ملامت چندین چه میپسندی؟ |
بر خستهای ملامت چندین چه میپسندی؟
|
|
کورا نظر بپوشد شوخی به چشمبندی
|
ای خواجهی فسرده، خوبی دلت نبرده
|
|
گر درد ما بنوشی، بر درد ما نخندی
|
چون پسته لب ببستم از ذکر شکر او
|
|
زان شب که نقل کردیم آن پستهای قندی
|
در دست کوته ما مهر زر ار نبیند
|
|
کی سر نهد به مهری؟ سروی بدان بلندی
|
دیگر بهیچ آبی در بار و بر نیاید
|
|
شاخ سکون و صبرم، کز بیخ و بن بکندی
|
هر کس حکایت خود اندر نبشت، لیکن
|
|
چون اوحدی که داند سر نیازمندی؟
|
| |
|
| |