عارت آمد که دمی قصهی ما گوش کنی؟ |
عارت آمد که دمی قصهی ما گوش کنی؟
|
|
قصهی غصه این بیسر و پا گوش کنی؟
|
پادشاهی تو، ازین عیب نباشد که دمی
|
|
حال درویش بپرسی و دعا گوش کنی
|
چه زیان دارد؟ اگر بیسر و پایی روزی
|
|
عرضه دارد سخنی وز سر پا گوش کنی
|
گوش بر قول حسودان مکن، ای رانه رواست
|
|
که صوابی بگذاری و خطا گوش کنی
|
با تو از راستی قد تو میباید گفت
|
|
کان چه از صدق بگویم به صفا گوش کنی
|
خلق گویند که: با او سخن خویش بگوی
|
|
من گرفتم که بگویم، تو کجا گوش کنی؟
|
به خدا، گر بودت هیچ زیان گر نفسی
|
|
قصهی اوحدی از بهر خدا گوش کنی
|
| |
![Print](https://aaahoo.com/images/Act/print.gif) |
![aaahoo](http://aaahoo.com/images/logo/aaahooweb2F.gif) | |