مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست |
مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست
|
|
که به پیمانه کشی شهره شدم روز الست
|
من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق
|
|
چارتکبیر زدم یک سره بر هر چه که هست
|
می بده تا دهمت آگهی از سر قضا
|
|
که به روی که شدم عاشق و از بوی که مست
|
کمر کوه کم است از کمر مور این جا
|
|
ناامید از در رحمت مشو ای باده پرست
|
بجز آن نرگس مستانه که چشمش مرساد
|
|
زیر این طارم فیروزه کسی خوش ننشست
|
جان فدای دهنش باد که در باغ نظر
|
|
چمن آرای جهان خوشتر از این غنچه نبست
|
حافظ از دولت عشق تو سلیمانی شد
|
|
یعنی از وصل تواش نیست بجز باد به دست
|
| | |
| |