آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است |
آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است
|
|
یا رب این تاثیر دولت در کدامین کوکب است
|
تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد
|
|
هر دلی از حلقهای در ذکر یارب یارب است
|
کشته چاه زنخدان توام کز هر طرف
|
|
صد هزارش گردن جان زیر طوق غبغب است
|
شهسوار من که مه آیینه دار روی اوست
|
|
تاج خورشید بلندش خاک نعل مرکب است
|
عکس خوی بر عارضش بین کفتاب گرم رو
|
|
در هوای آن عرق تا هست هر روزش تب است
|
من نخواهم کرد ترک لعل یار و جام می
|
|
زاهدان معذور داریدم که اینم مذهب است
|
اندر آن ساعت که بر پشت صبا بندند زین
|
|
با سلیمان چون برانم من که مورم مرکب است
|
آن که ناوک بر دل من زیر چشمی میزند
|
|
قوت جان حافظش در خنده زیر لب است
|
آب حیوانش ز منقار بلاغت میچکد
|
|
زاغ کلک من به نام ایزد چه عالی مشرب است
|
| | |
| |