خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است |
خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است
|
|
چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است
|
جانا به حاجتی که تو را هست با خدا
|
|
کخر دمی بپرس که ما را چه حاجت است
|
ای پادشاه حسن خدا را بسوختیم
|
|
آخر سال کن که گدا را چه حاجت است
|
ارباب حاجتیم و زبان سال نیست
|
|
در حضرت کریم تمنا چه حاجت است
|
محتاج قصه نیست گرت قصد خون ماست
|
|
چون رخت از آن توست به یغما چه حاجت است
|
جام جهان نماست ضمیر منیر دوست
|
|
اظهار احتیاج خود آن جا چه حاجت است
|
آن شد که بار منت ملاح بردمی
|
|
گوهر چو دست داد به دریا چه حاجت است
|
ای مدعی برو که مرا با تو کار نیست
|
|
احباب حاضرند به اعدا چه حاجت است
|
ای عاشق گدا چو لب روح بخش یار
|
|
میداندت وظیفه تقاضا چه حاجت است
|
حافظ تو ختم کن که هنر خود عیان شود
|
|
با مدعی نزاع و محاکا چه حاجت است
|
| | |
| |