المنه لله که در میکده باز است |
المنه لله که در میکده باز است
|
|
زان رو که مرا بر در او روی نیاز است
|
خمها همه در جوش و خروشند ز مستی
|
|
وان می که در آن جاست حقیقت نه مجاز است
|
از وی همه مستی و غرور است و تکبر
|
|
وز ما همه بیچارگی و عجز و نیاز است
|
رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم
|
|
با دوست بگوییم که او محرم راز است
|
شرح شکن زلف خم اندر خم جانان
|
|
کوته نتوان کرد که این قصه دراز است
|
بار دل مجنون و خم طره لیلی
|
|
رخساره محمود و کف پای ایاز است
|
بردوختهام دیده چو باز از همه عالم
|
|
تا دیده من بر رخ زیبای تو باز است
|
در کعبه کوی تو هر آن کس که بیاید
|
|
از قبله ابروی تو در عین نماز است
|
ای مجلسیان سوز دل حافظ مسکین
|
|
از شمع بپرسید که در سوز و گداز است
|
| | |
| |