خم زلف تو دام کفر و دین است |
خم زلف تو دام کفر و دین است
|
|
ز کارستان او یک شمه این است
|
جمالت معجز حسن است لیکن
|
|
حدیث غمزهات سحر مبین است
|
ز چشم شوخ تو جان کی توان برد
|
|
که دایم با کمان اندر کمین است
|
بر آن چشم سیه صد آفرین باد
|
|
که در عاشق کشی سحرآفرین است
|
عجب علمیست علم هیت عشق
|
|
که چرخ هشتمش هفتم زمین است
|
تو پنداری که بدگو رفت و جان برد
|
|
حسابش با کرام الکاتبین است
|
مشو حافظ ز کید زلفش ایمن
|
|
که دل برد و کنون دربند دین است
|
| | |
| |