اگر به مذهب تو خون عاشق است مباح |
اگر به مذهب تو خون عاشق است مباح
|
|
صلاح ما همه آن است کان تو راست صلاح
|
سواد زلف سیاه تو جاعل الظلمات
|
|
بیاض روی چو ماه تو فالق الاصباح
|
ز چین زلف کمندت کسی نیافت خلاص
|
|
از آن کمانچه ابرو و تیر چشم نجاح
|
ز دیدهام شده یک چشمه در کنار روان
|
|
که آشنا نکند در میان آن ملاح
|
لب چو آب حیات تو هست قوت جان
|
|
وجود خاکی ما را از اوست ذکر رواح
|
بداد لعل لبت بوسهای به صد زاری
|
|
گرفت کام دلم ز او به صد هزار الحاح
|
دعای جان تو ورد زبان مشتاقان
|
|
همیشه تا که بود متصل مسا و صباح
|
صلاح و توبه و تقوی ز ما مجو حافظ
|
|
ز رند و عاشق و مجنون کسی نیافت صلاح
|
| | |
| |