دی پیر می فروش که ذکرش به خیر باد |
دی پیر می فروش که ذکرش به خیر باد
|
|
گفتا شراب نوش و غم دل ببر ز یاد
|
گفتم به باد میدهدم باده نام و ننگ
|
|
گفتا قبول کن سخن و هر چه باد باد
|
سود و زیان و مایه چو خواهد شدن ز دست
|
|
از بهر این معامله غمگین مباش و شاد
|
بادت به دست باشد اگر دل نهی به هیچ
|
|
در معرضی که تخت سلیمان رود به باد
|
حافظ گرت ز پند حکیمان ملالت است
|
|
کوته کنیم قصه که عمرت دراز باد
|
| | |
| |