آن کس که به دست جام دارد |
آن کس که به دست جام دارد
|
|
سلطانی جم مدام دارد
|
آبی که خضر حیات از او یافت
|
|
در میکده جو که جام دارد
|
سررشته جان به جام بگذار
|
|
کاین رشته از او نظام دارد
|
ما و می و زاهدان و تقوا
|
|
تا یار سر کدام دارد
|
بیرون ز لب تو ساقیا نیست
|
|
در دور کسی که کام دارد
|
نرگس همه شیوههای مستی
|
|
از چشم خوشت به وام دارد
|
ذکر رخ و زلف تو دلم را
|
|
وردیست که صبح و شام دارد
|
بر سینه ریش دردمندان
|
|
لعلت نمکی تمام دارد
|
در چاه ذقن چو حافظ ای جان
|
|
حسن تو دو صد غلام دارد
|
| | |
| |