چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد |
چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد
|
|
نفس به بوی خوشش مشکبار خواهم کرد
|
به هرزه بی می و معشوق عمر میگذرد
|
|
بطالتم بس از امروز کار خواهم کرد
|
هر آبروی که اندوختم ز دانش و دین
|
|
نثار خاک ره آن نگار خواهم کرد
|
چو شمع صبحدمم شد ز مهر او روشن
|
|
که عمر در سر این کار و بار خواهم کرد
|
به یاد چشم تو خود را خراب خواهم ساخت
|
|
بنای عهد قدیم استوار خواهم کرد
|
صبا کجاست که این جان خون گرفته چو گل
|
|
فدای نکهت گیسوی یار خواهم کرد
|
نفاق و زرق نبخشد صفای دل حافظ
|
|
طریق رندی و عشق اختیار خواهم کرد
|
| | |
| |