دانی که چنگ و عود چه تقریر میکنند |
دانی که چنگ و عود چه تقریر میکنند
|
|
پنهان خورید باده که تعزیر میکنند
|
ناموس عشق و رونق عشاق میبرند
|
|
عیب جوان و سرزنش پیر میکنند
|
جز قلب تیره هیچ نشد حاصل و هنوز
|
|
باطل در این خیال که اکسیر میکنند
|
گویند رمز عشق مگویید و مشنوید
|
|
مشکل حکایتیست که تقریر میکنند
|
ما از برون در شده مغرور صد فریب
|
|
تا خود درون پرده چه تدبیر میکنند
|
تشویش وقت پیر مغان میدهند باز
|
|
این سالکان نگر که چه با پیر میکنند
|
صد ملک دل به نیم نظر میتوان خرید
|
|
خوبان در این معامله تقصیر میکنند
|
قومی به جد و جهد نهادند وصل دوست
|
|
قومی دگر حواله به تقدیر میکنند
|
فی الجمله اعتماد مکن بر ثبات دهر
|
|
کاین کارخانهایست که تغییر میکنند
|
می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب
|
|
چون نیک بنگری همه تزویر میکنند
|
| | |
| |