حال خونین دلان که گوید باز |
حال خونین دلان که گوید باز
|
|
و از فلک خون خم که جوید باز
|
شرمش از چشم می پرستان باد
|
|
نرگس مست اگر بروید باز
|
جز فلاطون خم نشین شراب
|
|
سر حکمت به ما که گوید باز
|
هر که چون لاله کاسه گردان شد
|
|
زین جفا رخ به خون بشوید باز
|
نگشاید دلم چو غنچه اگر
|
|
ساغری از لبش نبوید باز
|
بس که در پرده چنگ گفت سخن
|
|
ببرش موی تا نموید باز
|
گرد بیت الحرام خم حافظ
|
|
گر نمیرد به سر بپوید باز
|
| | |
| |