بامدادان که ز خلوتگه کاخ ابداع |
بامدادان که ز خلوتگه کاخ ابداع
|
|
شمع خاور فکند بر همه اطراف شعاع
|
برکشد آینه از جیب افق چرخ و در آن
|
|
بنماید رخ گیتی به هزاران انواع
|
در زوایای طربخانه جمشید فلک
|
|
ارغنون ساز کند زهره به آهنگ سماع
|
چنگ در غلغله آید که کجا شد منکر
|
|
جام در قهقهه آید که کجا شد مناع
|
وضع دوران بنگر ساغر عشرت برگیر
|
|
که به هر حالتی این است بهین اوضاع
|
طره شاهد دنیی همه بند است و فریب
|
|
عارفان بر سر این رشته نجویند نزاع
|
عمر خسرو طلب ار نفع جهان میخواهی
|
|
که وجودیست عطابخش کریم نفاع
|
مظهر لطف ازل روشنی چشم امل
|
|
جامع علم و عمل جان جهان شاه شجاع
|
| | |
| |