مقام امن و می بیغش و رفیق شفیق |
مقام امن و می بیغش و رفیق شفیق
|
|
گرت مدام میسر شود زهی توفیق
|
جهان و کار جهان جمله هیچ بر هیچ است
|
|
هزار بار من این نکته کردهام تحقیق
|
دریغ و درد که تا این زمان ندانستم
|
|
که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق
|
به ممنی رو و فرصت شمر غنیمت وقت
|
|
که در کمینگه عمرند قاطعان طریق
|
بیا که توبه ز لعل نگار و خنده جام
|
|
حکایتیست که عقلش نمیکند تصدیق
|
اگر چه موی میانت به چون منی نرسد
|
|
خوش است خاطرم از فکر این خیال دقیق
|
حلاوتی که تو را در چه زنخدان است
|
|
به کنه آن نرسد صد هزار فکر عمیق
|
اگر به رنگ عقیقی شد اشک من چه عجب
|
|
که مهر خاتم لعل تو هست همچو عقیق
|
به خنده گفت که حافظ غلام طبع توام
|
|
ببین که تا به چه حدم همیکند تحمیق
|
| | |
| |