به وقت گل شدم از توبه شراب خجل |
به وقت گل شدم از توبه شراب خجل
|
|
که کس مباد ز کردار ناصواب خجل
|
صلاح ما همه دام ره است و من زین بحث
|
|
نیم ز شاهد و ساقی به هیچ باب خجل
|
بود که یار نرنجد ز ما به خلق کریم
|
|
که از سال ملولیم و از جواب خجل
|
ز خون که رفت شب دوش از سراچه چشم
|
|
شدیم در نظر ره روان خواب خجل
|
رواست نرگس مست ار فکند سر در پیش
|
|
که شد ز شیوه آن چشم پرعتاب خجل
|
تویی که خوبتری ز آفتاب و شکر خدا
|
|
که نیستم ز تو در روی آفتاب خجل
|
حجاب ظلمت از آن بست آب خضر که گشت
|
|
ز شعر حافظ و آن طبع همچو آب خجل
|
| | |
| |