فتوی پیر مغان دارم و قولیست قدیم |
فتوی پیر مغان دارم و قولیست قدیم
|
|
که حرام است می آن جا که نه یار است ندیم
|
چاک خواهم زدن این دلق ریایی چه کنم
|
|
روح را صحبت ناجنس عذابیست الیم
|
تا مگر جرعه فشاند لب جانان بر من
|
|
سالها شد که منم بر در میخانه مقیم
|
مگرش خدمت دیرین من از یاد برفت
|
|
ای نسیم سحری یاد دهش عهد قدیم
|
بعد صد سال اگر بر سر خاکم گذری
|
|
سر برآرد ز گلم رقص کنان عظم رمیم
|
دلبر از ما به صد امید ستد اول دل
|
|
ظاهرا عهد فرامش نکند خلق کریم
|
غنچه گو تنگ دل از کار فروبسته مباش
|
|
کز دم صبح مدد یابی و انفاس نسیم
|
فکر بهبود خود ای دل ز دری دیگر کن
|
|
درد عاشق نشود به به مداوای حکیم
|
گوهر معرفت آموز که با خود ببری
|
|
که نصیب دگران است نصاب زر و سیم
|
دام سخت است مگر یار شود لطف خدا
|
|
ور نه آدم نبرد صرفه ز شیطان رجیم
|
حافظ ار سیم و زرت نیست چه شد شاکر باش
|
|
چه به از دولت لطف سخن و طبع سلیم
|
| | |
| |