صلاح از ما چه میجویی که مستان را صلا گفتیم |
صلاح از ما چه میجویی که مستان را صلا گفتیم
|
|
به دور نرگس مستت سلامت را دعا گفتیم
|
در میخانهام بگشا که هیچ از خانقه نگشود
|
|
گرت باور بود ور نه سخن این بود و ما گفتیم
|
من از چشم تو ای ساقی خراب افتادهام لیکن
|
|
بلایی کز حبیب آید هزارش مرحبا گفتیم
|
اگر بر من نبخشایی پشیمانی خوری آخر
|
|
به خاطر دار این معنی که در خدمت کجا گفتیم
|
قدت گفتم که شمشاد است بس خجلت به بار آورد
|
|
که این نسبت چرا کردیم و این بهتان چرا گفتیم
|
جگر چون نافهام خون گشت کم زینم نمیباید
|
|
جزای آن که با زلفت سخن از چین خطا گفتیم
|
تو آتش گشتی ای حافظ ولی با یار درنگرفت
|
|
ز بدعهدی گل گویی حکایت با صبا گفتیم
|
| | |
| |