سرم خوش است و به بانگ بلند میگویم |
سرم خوش است و به بانگ بلند میگویم
|
|
که من نسیم حیات از پیاله میجویم
|
عبوس زهد به وجه خمار ننشیند
|
|
مرید خرقه دردی کشان خوش خویم
|
شدم فسانه به سرگشتگی و ابروی دوست
|
|
کشید در خم چوگان خویش چون گویم
|
گرم نه پیر مغان در به روی بگشاید
|
|
کدام در بزنم چاره از کجا جویم
|
مکن در این چمنم سرزنش به خودرویی
|
|
چنان که پرورشم میدهند میرویم
|
تو خانقاه و خرابات در میانه مبین
|
|
خدا گواه که هر جا که هست با اویم
|
غبار راه طلب کیمیای بهروزیست
|
|
غلام دولت آن خاک عنبرین بویم
|
ز شوق نرگس مست بلندبالایی
|
|
چو لاله با قدح افتاده بر لب جویم
|
بیار می که به فتوی حافظ از دل پاک
|
|
غبار زرق به فیض قدح فروشویم
|
| | |
| |