یا رب آن آهوی مشکین به ختن بازرسان |
یا رب آن آهوی مشکین به ختن بازرسان
|
|
وان سهی سرو خرامان به چمن بازرسان
|
دل آزرده ما را به نسیمی بنواز
|
|
یعنی آن جان ز تن رفته به تن بازرسان
|
ماه و خورشید به منزل چو به امر تو رسند
|
|
یار مه روی مرا نیز به من بازرسان
|
دیدهها در طلب لعل یمانی خون شد
|
|
یا رب آن کوکب رخشان به یمن بازرسان
|
برو ای طایر میمون همایون آثار
|
|
پیش عنقا سخن زاغ و زغن بازرسان
|
سخن این است که ما بی تو نخواهیم حیات
|
|
بشنو ای پیک خبرگیر و سخن بازرسان
|
آن که بودی وطنش دیده حافظ یا رب
|
|
به مرادش ز غریبی به وطن بازرسان
|
| | |
| |