گلبرگ را ز سنبل مشکین نقاب کن |
گلبرگ را ز سنبل مشکین نقاب کن
|
|
یعنی که رخ بپوش و جهانی خراب کن
|
بفشان عرق ز چهره و اطراف باغ را
|
|
چون شیشههای دیده ما پرگلاب کن
|
ایام گل چو عمر به رفتن شتاب کرد
|
|
ساقی به دور باده گلگون شتاب کن
|
بگشا به شیوه نرگس پرخواب مست را
|
|
و از رشک چشم نرگس رعنا به خواب کن
|
بوی بنفشه بشنو و زلف نگار گیر
|
|
بنگر به رنگ لاله و عزم شراب کن
|
زان جا که رسم و عادت عاشقکشی توست
|
|
با دشمنان قدح کش و با ما عتاب کن
|
همچون حباب دیده به روی قدح گشای
|
|
وین خانه را قیاس اساس از حباب کن
|
حافظ وصال میطلبد از ره دعا
|
|
یا رب دعای خسته دلان مستجاب کن
|
| | |
| |