ای نور چشم من سخنی هست گوش کن |
ای نور چشم من سخنی هست گوش کن
|
|
چون ساغرت پر است بنوشان و نوش کن
|
در راه عشق وسوسه اهرمن بسیست
|
|
پیش آی و گوش دل به پیام سروش کن
|
برگ نوا تبه شد و ساز طرب نماند
|
|
ای چنگ ناله برکش و ای دف خروش کن
|
تسبیح و خرقه لذت مستی نبخشدت
|
|
همت در این عمل طلب از می فروش کن
|
پیران سخن ز تجربه گویند گفتمت
|
|
هان ای پسر که پیر شوی پند گوش کن
|
بر هوشمند سلسله ننهاد دست عشق
|
|
خواهی که زلف یار کشی ترک هوش کن
|
با دوستان مضایقه در عمر و مال نیست
|
|
صد جان فدای یار نصیحت نیوش کن
|
ساقی که جامت از می صافی تهی مباد
|
|
چشم عنایتی به من دردنوش کن
|
سرمست در قبای زرافشان چو بگذری
|
|
یک بوسه نذر حافظ پشمینه پوش کن
|
| | |
| |