بگرفت کار حسنت چون عشق من کمالی |
بگرفت کار حسنت چون عشق من کمالی
|
|
خوش باش زان که نبود این هر دو را زوالی
|
در وهم مینگنجد کاندر تصور عقل
|
|
آید به هیچ معنی زین خوبتر مثالی
|
شد حظ عمر حاصل گر زان که با تو ما را
|
|
هرگز به عمر روزی روزی شود وصالی
|
آن دم که با تو باشم یک سال هست روزی
|
|
وان دم که بی تو باشم یک لحظه هست سالی
|
چون من خیال رویت جانا به خواب بینم
|
|
کز خواب مینبیند چشمم بجز خیالی
|
رحم آر بر دل من کز مهر روی خوبت
|
|
شد شخص ناتوانم باریک چون هلالی
|
حافظ مکن شکایت گر وصل دوست خواهی
|
|
زین بیشتر بباید بر هجرت احتمالی
|
| | |
| |