این حادثه بین که زاد ما را |
این حادثه بین که زاد ما را
|
|
وین واقعه کاوفتاد ما را
|
آن یار، که در میان جان است
|
|
بر گوشهی دل نهاد ما را
|
در خانهی ما نمینهد پای
|
|
از دست مگر بداد ما را؟
|
روزی به سلام یا پیامی
|
|
آن یار نکرد یاد ما را
|
دانست که در غمیم بی او
|
|
از لطف نکرد شاد ما را
|
بر ما در لطف خود فرو بست
|
|
وز هجر دری گشاد ما را
|
خود مادر روزگار گویی
|
|
کز بهر فراق زاد ما را
|
ای کاش نزادی، ای عراقی
|
|
کز توست همه فساد ما را
|
| |
|
| |