کی از تو جان غمگینی شود شاد؟ |
کی از تو جان غمگینی شود شاد؟
|
|
کی آخر از فراموشی کنی یاد؟
|
نپندارم که هجرانت گذارد
|
|
که از وصل تو دلتنگی شود شاد
|
چنین دانم که حسنت کم نگردد
|
|
اگر کمتر کند ناز تو بیداد
|
ز وصل خود بده کام دل من
|
|
که از بیداد هجر آمد به فریاد
|
بیخشای از کرم بر خاکساری
|
|
که در روی تو عمرش رفت بر باد
|
نظر کن بر دل امیدواری
|
|
که بر درگاه تو نومید افتاد
|
بجز درگاه تو هر در که زد دل
|
|
عراقی را ازان در هیچ نگشاد
|
| |
|
| |