دیدهی بختم، دریغا کور شد |
دیدهی بختم، دریغا کور شد
|
|
دل نمرده، زنده اندر گور شد
|
دست گیر ای دوست این بخت مرا
|
|
تا نبیند دشمنم کو کور شد
|
بارگاه دل، که بودی جای تو
|
|
بنگر اکنون جای مار و مور شد
|
بیلب شیرینت عمرم تلخ گشت
|
|
شوربختی بین که: عیشم شور شد
|
دل قوی بودم به امید تو، لیک
|
|
دل ندادی، خسته زان بینور شد
|
شور عشقت تا فتاد اندر جهان
|
|
چون دل من عالمی پر شور شد
|
عارت آمد از عراقی، لاجرم
|
|
بیتو، مسکین، بینوا و عور شد
|
| |
|
| |