غلام حلقه به گوش تو زار باز آمد |
غلام حلقه به گوش تو زار باز آمد
|
|
خوشی درو بنگر، کز ره دراز آمد
|
به لطف، کار دل مستمند خسته بساز
|
|
که خستگان را لطف تو در کارساز آمد
|
چه باشد ار بنوازی نیازمندی را؟
|
|
که با خیال رخت دم به دم به راز آمد
|
چه کردهام که ز درگاه وصل جان افزا
|
|
نصیب خسته دلم هجر جانگداز آمد؟
|
بر آستان درت صدهزار دل دیدم
|
|
مگر که خاک سر کوت دلنواز آمد؟
|
غبار خاک درت بر سر کسی که نشست
|
|
ز سروران جهان گشت و سرفراز آمد
|
به هر طرف که شدم تا که شاد بنشینم
|
|
غم تو پیش دل من دو اسبه باز آمد
|
به روی خرم تو شادمان نشد افسوس!
|
|
دل عراقی از آن دم که عشقباز آمد
|
| |
|
| |