نخستین باده کاندر جام کردند |
نخستین باده کاندر جام کردند
|
|
ز چشم مست ساقی وام کردند
|
چو با خود یافتند اهل طرب را
|
|
شراب بیخودی در جام کردند
|
لب میگون جانان جام در داد
|
|
شراب عاشقانش نام کردند
|
ز بهر صید دلهای جهانی
|
|
کمند زلف خوبان دام کردند
|
به گیتی هرکجا درد دلی بود
|
|
بهم کردند و عشقش نام کردند
|
سر زلف بتان آرام نگرفت
|
|
ز بس دلها که بیآرام کردند
|
چو گوی حسن در میدان فگندند
|
|
به یک جولان دو عالم رام کردند
|
ز بهر نقل مستان از لب و چشم
|
|
مهیا پسته و بادام کردند
|
از آن لب، کز درصد آفرین است
|
|
نصیب بیدلان دشنام کردند
|
به مجلس نیک و بد را جای دادند
|
|
به جامی کار خاص و عام کردند
|
به غمزه صد سخن با جان بگفتند
|
|
به دل ز ابرو دو صد پیغام کردند
|
جمال خویشتن را جلوه دادند
|
|
به یک جلوه دو عالم رام کردند
|
دلی را تا به دست آرند، هر دم
|
|
سر زلفین خود را دام کردند
|
نهان با محرمی رازی بگفتند
|
|
جهانی را از آن اعلام کردند
|
چو خود کردند راز خویشتن فاش
|
|
عراقی را چرا بدنام کردند؟
|
| |
|
| |