هر که او دعوی مستی میکند |
هر که او دعوی مستی میکند
|
|
آشکارا بتپرستی میکند
|
هستی آن را میسزد کز نیستی
|
|
هر نفس صدگونه هستی میکند
|
هر که از خاک درش رفعت نیافت
|
|
لاجرم سر سوی پستی میکند
|
دل که خورد از جام عشقش جرعهای
|
|
بیخبر شد، شور و مستی میکند
|
دل چو خواهم باختن در پای او
|
|
جان ز شوقش پیش دستی میکند
|
چند گویی کو جفا تا کی کند؟
|
|
ای عراقی، تا تو هستی میکند
|
| |
|
| |